English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (8564 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
grand touring car U نوعی اتومبیل مسابقه مسافتهای طولانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
touring U سفر
touring U گشت
touring U مسافرت
touring U سیاحت ماموریت
touring U نوبت
touring U گشت کردن سیاحت کردن
touring U یک دوره مسابقه
touring U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
touring car U اتومبیل بزرگ سیاحتی
touring ski U اسکی تورینگ
touring boot U چکمهسیاحتی
touring car U اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
grand U معروف
grand U باوقار
grand U جدی
grand U مشهور
grand U بزرگ مهم
grand U والا
grand U مجلل
grand U بسیار عالی باشکوه
grand U هزار دلار
grand mal U صرع بزرگ
grand mother U مادر بزرگ
grand mother U جده
grand nephew U نوه برادر یا خواهر
grand mal U حمله بزرگ صرع
grand mal U صرع همراه با تشنج وغش
grand larceny U سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
grand larceny U سرقت کبیره
grand larceny U سرقت اموال پرقیمت
grand larceny U سرقت عظیم
grand inquisitor U رئیس دادگاه رسیدگی دربرخی کشورها
grand duke U دوک بزرگ
grand niece U نوه برادر یا خواهر
grand opera U اپرای سنگین
grand uncle U دایی مادر
grand uncle U عموی پدر
grand uncle U عموی مادر
grand vizier U صدراعظم
grand vizier U نخست وزیر
on a grand scale <adv.> U به مقدار زیاد
grand uncle U دایی پدر
on a grand scale <adv.> U در مقیاس بزرگ
grand son U پسر دختر
grand son U پسر پسر
grand parent U جد و جده
grand opera U اپرای عمیق
grand duchy U قلمرودوشس
grand duchy U قلمرو دوک
grand duchy U دوک نشین
grand jury U هیات منصفه عالی
grand jury U هیئت منصفه عالی
grand juries U هیات منصفه عالی
grand juries U هیئت منصفه عالی
grand slam U موفقیت کامل
grand tours U سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tour U سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand slams U بردن چهار مسابقه مهم گلف در یک سال
grand slams U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slams U شلم
grand slams U توفیق عظیم
grand slams U موفقیت کامل
grand slam U بردن چهار مسابقه مهم گلف در یک سال
grand slam U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slam U شلم
Grand Prix U یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grand Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
grand piano U پیانوی بزرگ و افقی
grand duchess U دوشس بزرگ
grand duchess U زوجه یا بیوه دوک
grand division U مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
grand division U تقسیمات بزرگ طبله
grand daughter U دختر دختر
grand dame U زن با نفوذ
grand dame U بانو
grand conanical U بندادی بزرگ
grand child U نوه
grand aunt U عمه مادری
grand aunt U خاله مادری عمه پدری
grand aunt U خاله پدری
grand father U جد
grand father U پدر بزرگ
grand pianos U پیانوی بزرگ و افقی
grand slam U توفیق عظیم
great grand father U جد اعلی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com